![](/upload/r/razeeshgh/image/arezoo/0df3d1ecde2d4b7b9747031b393a582e.jpg)
خیلی وقت است انتظار کشیدم ...
این روزها احساس می کنم هر جا پا می گذارم بوی آشنایی می دهد...
این را خوب می شود فهمید.
آشنایی که مرا غریبه خواند این روزها همین نزدیکی هاست...
بوی آشنا را می فهمم...
می شود فهمید به این شهر بازگشته...
ریشه ها به من دروغ نمی گویند!
یادت هست من عاشق باران بودم و لذت روزهای بارانی مرا عاشقتر می کرد
وقتی فکر میکنم میبنم تمام قرارهای ما زیر باران بود و ما همیشه بدون چتر بودیم شاید
من خیال میکردم بارانی باشیم بهتر است همیشه سهم ما از
روزها روزهای
بارانی بود...
یادت هست...
هنوز هم عاشقم...
عاشق تو..
عاشق خاطره ها..
عاشق باران..
عاشق خیس شدن وقتی تو دنبال پناهی زیر باران بودی...
یادت هست...؟
واقعا یادت هست...
دلم هوس دستهای تو را دارد و چه عشقی است گرفتن دستهای تو
|